ناهاتاک

ناهاتاک یعنی ..

ناهاتاک

ناهاتاک یعنی ..

ناهاتاک

ناهاتاک یک واژه ارمنی است
آن را در کتاب مسیح در شب قدر یافتم!
این واژه به معنای شهـــــید است.
میخانه ای با شرابی طهور از کتب فاخر!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

سیز دهم

پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۲۹ ب.ظ

دور از تکلف و قلمبه گویی! ساده و روان. بی هیچ درشت گویی و پیچیدگی.خانواده ای که با رنج بسیار پنج دختر قد و نیم قد را به ثمر می رساند و حالا در فصل شکوفایی و لقاح،گویی انگار باری معادل تمام این سال ها قرار است به یک باره بر این دوش ها سنگینی کند و ..

جین مثبت اندیش و فرزند ارشد خانواده بنت است.از هر جنس منفی ای، مثبت می سازد و عیب و ایراد هر انسانی را به نحوی می پوشاند که شاید یک برف سنگین زمستانی از عهده ی چنین کاری براحتی بر نیاید. پرده ی اغماض اش هر جایی پهن است . و الیزابت که او را گاهی الیزا و گاهی خیلی صمیمانه لیزی صدا می زنند مسئولیت فرزند دومی خانواده را داراست. این در حالی است که تصمیم های محکم ،مستدل و منطقی اش همیشه قابل تحسین برای پدرش بوده. لیدیا آخرین خواهر است و مری و کیتی تقریبا یک روح در سه کالبدند. بی ثبات و بی استحکامِ شخصیتی.سست و متزلزل.

غرور و تعصب

مجید می گفت یک کتاب تمام عیارِ عاشقانه است. آخ،راستی مجید دوست دوران دانشگاهم است.اهل مطالعه و تشکیلاتی.با تعریف و تمجید های مجید بود که با یک پیش داوری به سراغ کتاب رفتم. تا آخرین لحظه از خواندنم، دنبال عشق و دوست داشتنی سیال بین واژه های کتاب بودم اما هرگز به چشمم نخورد. بیش تر به سریالی ساده و کش دار می مانست تا یک داستان عاشقانه و تمام عیار.

مترجم در اول کتاب دست به اعترافی می زند. این که نام کتاب این نیست. در حقیقت غرور و پیش داوری است اما  ...

در هر حال کتاب را نباید دست کم گرفت. روزی برای خودش ابهت و جاه و جلالی داشته است. شاید امروز هم داشته باشد. لکن برای من آن جاذبه ای را که در دُن آرام و دارا و ندار بود و حتی منِ اوی امیر خانی؛ نداشت .تقصیر نویسنده نیست. من سلایق و علایق و انتظاراتم بی حد و حصر شده است.من باید خودم را کنترل می کردم که نکردم!

اتفاقاتی که در جریان شوهر کردن دخترها می افتد کُرک و یال خواستگاران مغرور را می ریزد.چه که در همین میان با پیش داوری ها اسباب وجدان درد و یک جا نشینی و تنهایی نیز برای عده فراهم می شود.همین ضرب و شتم های زبانی و فکر و سنجش های بعدی است که هر کسی پی به اشتباهش می برد و از دل همین نفرت ها و بیزاری ها عشقی جوشش می کند و راهی در میان قلب ها می یاید. آری این انعطاف همان چیزی است که ما اسمش را گذاشته ایم قلب. متنفر می شود و در جریان حوادث و در امدادها و یاری ها عاشق می شود و دلداده و شیدایی!

جین آستین. 445 صفحه. مترجم رضا رضایی

  • عین-کاف

نظرات  (۲)

سلام
برداشت و نظرتان در مورد این کتاب کاملا بجا منطقی هست.شاید از محسنات این کتاب این است که برداشت های مختلفی را پدید می آورد.
پاسخ:
سلام
راضی نبودن از نظر شما عین تعصب است!!
کجا غیبت زده بیا و باش!
پاسخ:
سلام
اومدم سید
درگیر عشقم و عشق..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">