دهم

زیبایی عنصر فریبایی است! مجال نمی دهد!یک نگاه کافی است تا در کسری از ثانیه تمام داشته ها و اعتقاداتت را بر باد دهد! دین و مذهب سرش نمی شود.حتی پیر و جوان.و بل فقیر و غنی.وآتنه آن زیباست!آن قدر زیبا که ستاره ها برایش سرو دست می شکنند!با دیدنش دست خود می برند و از زیبایی خود پشیمان و شرمنده می شوند. او اله ی دل ربایی است.زبانش به نحوی،نگاهش به نحوی،حرکات و جلواتش به نحوی و نفوذ و سرایت دم مسیحایی اش به نحوی دیگر.او در ظرف نگاه نمی گنجد.لحظه ای با او بودن کم از پادشاهی نیست.

آخرین پدر خوانده

 

آتنه از کودکی در زیبایی بزرگ بود.او ماهی قرمزی بود که در تور و تنگ بوز اسکنت افتاده بود! بوز مادامی که عشق و دوست داشتن را از او دریغ نکرده،مورد اعتماد است. آن قدر مورد اعتماد که آتنه بوسیله ی او پوست می اندازد و مادر بتانی می شود.بتانی عروسک شده ی آتنه است! لکن همیشه در روی پاشنه نمی چرخد!بوز دچار جنون و دیوانگی مبهمی می شود که آتنه را تاب ماندن با او نخواهد بود.همراه با بتانی ده ها سال ناپدید می شوند. تا اینکه در شب اهدای جایزه به بهترین ستاره ی سینمای هالیوود،آتنه هویدا می شود و جهت تمام لنزها را به سمت خود می کشاند!سوپر استار دنیای سینما!آتنه اکویتن

کسی سر از راز قلم فرسایی و نویسندگی ماریو پوزو در نمی آورد. او بی جهت نویسنده پرفروش ترین کتاب دهه هشتاد نیست!شخصیت های داستان درست مثل سنگی که در چاهی عمیق پرت می شود حرکت شان را آغاز می کنند و سپس در گلوگاه و پیچ حساس و سرنوشت ساز صدایشان بلند می شود.در تمام این مدت تنها کسی که از ابتدا تا انتها چه فیزیکی و چه غیر فیزیکی در داستان حضور دارد؛پدر خوانده است. همان کسی که چاه کن و عامل اصلی این همه اتفاق هاست! او می کوشد قمار را در ایالت متحده و بل در تمام دنیا قانونی کند و از این طریق ثروت هنگفتی را بدون هیچ دردسری کسب کند.برای رسیدن به مقاصدش از هیچ مانعی ترس ندارد.

موانع انسان های بزرگ کوچک نیستند.برای از میان برداشتن موانع سناریوهای دقیقی دارد.و هنگامی که حتی با عالی رتبه ترین مقامات یک کشور به هم ساخته باشی،برای کشتن هر انسانی که بخواهد سد راه او شود.ترس واژه ی بی معنایی خواهد بود

ثروتی تخمیری و روز افزون از او غولی بی رقیب بر جا می گذارد.اداره و مدیریت بخش های مختلف مایملکش را بین فرزندان و دار و دسته اش تقسیم می نماید تا خود به راحتی و با خیالی آسوده به پیری و ملزومات آن برسد.در این بذل و بخشش حتی نوه ها سهیم اند. دانته تیشه و تبر خانواده می شود و کراس مدیر هتل ها!

دون کلریکو-پدر خوانده- در قوانین خود در افتادن با پلیس و مشغول شدن در امور تصاویر متحرک-سینما- را از جمله خط قرمز های خود می داند. اما کلویدا و کراس دو خواهر برادر از نسل دون روزی قوانین پدر خوانده را زیر پا خواهند گذاشت. روزی که بوز اسکنت شوهر سابق آتنه قصد دارد در شب اهدا جایزه به آتنه حمله کرده و او را با بطری حاوی اسید مرعوب و وحشت زده کند. و هر چند بطری حاوی آب بود اما موفق به انجام نیت خود گردید و پس از آن اتفاق به شدت آتنه محتاط و گریز پا شد و نجات جان خود را در اولویت تمام کارهایش می دید. به نحوی که فیلم نیمه ساخت را رها کرد و به هیچ عنوان تمایلی به ادامه دادن نداشت. آتنه نقش اول فیلم بود و نبودن او فیلم را به قهقرا می کشاند. بیش از صد میلیون دلار برای کارگردان و موسسه خرج بر می داشت و می توانست نبودن آتنه موسسه را تا مرز بر شکستگی پیش ببرد.

کلویدا از دوستی نزدیک خود با آتنه بیشترین بهره را برد و توانست بدین وسیله پای برادرش کراس را که یکی از بزرگترین مافیا محسوب می شد به این ماجرا باز کند! و زیبایی آتنه کافی بود تا کراس بعد از دیدن او دست به هر کاری بزند تا او را اسیر خود کرده و آتنه را برای خودش قاب بگیرد!

این کتاب شامل بیست و چهار فصل و در قالب 582 صفحه می باشد.