ناهاتاک

ناهاتاک یعنی ..

ناهاتاک

ناهاتاک یعنی ..

ناهاتاک

ناهاتاک یک واژه ارمنی است
آن را در کتاب مسیح در شب قدر یافتم!
این واژه به معنای شهـــــید است.
میخانه ای با شرابی طهور از کتب فاخر!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

هشتم

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ب.ظ

در این زندگی و در این دنیای کثیف هر چه داری و نداری بویی مشمئز کننده از نفرت به دنبال خود می کشاند.همه دو رو و منافق پیشه اند. حتی آینه ها،حتی آب زلالی که تصویر شفافی از آفتاب و مهتاب را درون خود منعکس می کرد.این نتیجه کدام انتخاب است؟ ثمره ی چه تلاش و کوششِ بی حاصلی است؟

..پدر و مادر خود را نمی شناسد! حال آنکه آنچه وجود ندارد قابل شناخت نیست!با بی پدر و مادرهایی بدتر از خود بزرگ شدن و دور از مهر و عطوف چه میوه ای جز حس انزجار،نفرت و کدورت را باعث خواهد بود. و انسان از بدو تولد ریشه می دواند و رشد میکند. این لاجرم و ناایستا است. همین بزرگ شدن همین رشد کردن ها بر شر و شور او خواهد افزود چرا که چراغ هایی مشتعل را نیز در درون او به تازگی روشن کرده است. چراغ هایی که چون سیلی خروشان،یا کودکی شیطان در حجم زمان و در کالبد مکانی جای نمی گیرند. می رود تا هر جایی که آرام شد و این حس عطش و گرسنگی اش بخوابد.بیداری و بلوغ شهوت!

دارا و ندار

این کتاب به قلم مترجم،تشریحی مجرد و سطحی از دنیای اشکال و رنگ ها از پشت شیشه ی مات خیال با توضیحی خشک و ریاضی از روابط پیش پا افتاده آشکار حیات نیست،بل تشریحی زنده از دنیای واقعی نُه تو و چنبر چرخ امروز چهان است؛و رئالیسم همین است.رئالیسم یا واقعگرایی تلاش روزمره دست یازیدن به ریشه ی علت هاست.رئالیسم میز تشریح است.عببور از کناره ی جویباران مزرعه و رسیدن به سرچشمه اصلی است.رئالیسم به قول فدریکو گارسیا لورکا: می خواهد نشان دهد راه رهایی کجاست،این ناخدا را که به مرگ پیوسته است می خواهد نشان دهد به قول شاملو:تبردار واقعه را دست خسته بر فرمان نیست. و با این همه می خواهد چشم انداز درخشان بحر معلق رابه قول حافظ باز گشاید نشان دهد که،چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند،ولی چگونه؟؟!

نمی دانم چرا از بین همه به ماری پیز جورداش گیر داده ام. شاید به این خاطر که او بستر تمام حوادث آینده است. بستری که توسط جسم ملول و روح مستأصل اما تشنه ای برای آکسل جورداش پهن می شود و در همین نوازش ها،سازش ها و  هم آغوشی هاست که رودلف پسر اول شان سر به دنیای دارا و ندار می گذارد و....

گرتچن و توماس اما خون پدرشان در آنها جاری است و البته اخلاقیات و روحیات مادرشان.گرتچن لعبتی است دلربا که دل بویلان های ثروتمند و پیر را به سان جوانی غرق در تشنگی جنسی بیدار می کند و سرانجام دارایی و فقر به جدالی نه نفس گیر که به جنگی با پیروزی از قبل نمایان و مشخص وارد می شوند و دختری با حجب و حیا،خوش قلب و مهربان را در دام زبان،بیان و دهان او می افکند که پاسخی جز ریخته شدن حجب و حجاب ها و برهنگی و برداشته شدن بکارت دختری که تکیه گاه روحی و ریحان  پدر ومادری بوده نخواهد داشت!

اما توماس هر چند مثل آکسل جورداش پدر بدور از احساسات،غرق امیال و شراب خورش هنوز یه انگلیسی مست ثروتمند را نکشته و فرمان آتش بر روی یک انسان صادر نکرده اما شرارت و تند خویی و خون ریزی دائما در او شعله ور است و تو گویی آینه ای برداشته اند و آکسل را در مقابل آن قرار داده تا تصویری از توماس در آن هویدا شود.

تمام امید جورداش ها به فرزندی است که بعد از پنج سال دوستی با زیبا رویی چون جولی که تمام شهر حتی بویلان چهل پنجاه ساله در فکر بهره جویی و به دام انداختن او حتی به اندازه ی یک بوسه ی سبک اما شیرین است،هنوز با او- جولی- هیچ عشق بازی نکرده است. آن هم در آمریکایی که مهد آزادی و ولنگاری جنسی است. او حجب و حیایی زنده دارد. چیزی که جولی پس از چندین سال دوستی و دوست داشتن با رودلف از آن به عنین و بی رغبتی جنسی یاد می کند.عقیم!

نامه ای برای رودلف می رسد. نامه ی ازدواج جولی با جوانی آمریکایی الاصل نه چون رودلف آلمانی تبار!گریه اش می گیرد. نمی تواند خاطرات خود با جولی آن عشق شیرین دوران نوجوانی تا جوانی اش- همان که برای رسیدن به او هر یکشنبه زحمت چندین مایلی دو شهر را به جان می خرید تا یک بار دیگر نگاه در نگاه او بدوزد و از صهبا و شراب چشم های او،لب های او تشنگی فرسنگ ها دوری و دلدادگی خود را ....

آکسل اما آن چنان هم سنگ دل نیست! ماری پیز هم از سر فرار از این زندگی است که دائم سیگار به سیگار می دوزد و جام های شراب و ویسکی و هزار کوفت و زهرماری دیگر را چونان افیون زده ای به سر می کشد. خود را از نامردی و  تقدیر بی قید و شرط خود آزاد نمی بیند و دائم در فکر راهی است برای خودکشی و قتل! حتی  یکبار نامه ای برای گرتچن نوشته و زیر سر قرار داده و از او خواسته دست از فاحشه گری بردارد و پایان تلخ مادر خود را که تا دقایقی دیگر با همین گاز که از در و دیوار بر او هجوم می آورد تا جانش را به منجنیق باروتی بکشد،درس عبرتی بگیرد و...

... اما بازهم صدای رودلف است که ناجی افکار پریشان مادر می شود و جانی دوباره در خون های غرق در خون مامی می نهد و می شود امید خانواده ای که تمام امیدشان همین پسر با حجب و حیا و بدور از افسارگسیختگیِ نسل آزادی های ناهنجار و حیوانیت گری است. آن هم درست جایی که باید بنوازد برای پدرش،مادرش و همه ی آنهایی که دوست شان دارد و چه کسی می داند همین بهانه ی خوبی خواهد شد تا بارقه های اولین دیدار او با دختری به نام جولی  در این جا پی ریزی شود و مزد دوست داشتن عزیزان را این بار آغوش گرم جولی به او بپردازد تا...

دارا و ندار اثر ایروین شاو نویسنده ای زبردست  همان جایی است که ما بی خودی به آن مرگ نمی گوییم و از بچگی مان آن رابیشتر از خودش با نام "مرگ بر آمریکا می شناسیم!این کتاب ترجمه ی مهدی افشار بوده و جلد اول آن 567 صفحه دارد.

کتاب به زیبایی نشان می دهد پول محور است و اخلاقیات محو در این محورِ بی چرخ و چرخان!!

 

  • عین-کاف

نظرات  (۵)

سلام..خسته نباشید واقعا دستتون درد نکنه...سایت خیلی قشنگی ساختید...واقعا زحمت میکشید... 
پاسخ:
علیکن سلام
خواهش می کنم

  • مینا سیدیان
  • با درود 
    وب ارزنده ای با انتخاب های بجا و شایسته ای دارید . اینکه محتوای پست های شما خود تعبیر شاعرانه ای از محتویات کتابهای معرفی شده است اقدام خلاقانه و قابل تقدیری است . بهروز و پیروز باشید .
    پاسخ:
    ممنون
    این سبب خرسندی من است وقتی ادیبی چون شما از ادب کاری قلمم می گوید!
    دنیا را این طور دیدن مسلما آنرا بهتر نمی کند
    پاسخ:
    چطور دیدن؟
    قرار نیست ما دنیا را زیبا کنیم،خودمان مهمترین هدف خلقت هستیم!!!!!!
  • پروانه ناپروا
  • سلام


    الان جا داره با اون معرفی ای که برای درباره ی من وبلاگتون نوشتین برید سراغ مواضع صریح


    نوع نوشتنتون قشنگه اما بیاید و برای همون دنیای بدون آمریکا و اسرائیل بنویسید


    پاسخ:
    سلام
    دوست ندارم بدون آگاهی و بدون شناخت و معرفت کافی نسبت به پدیده هایی بدخیم چون آمریکا و اسرائیل بنویسم! باید آمریکا را از زبان یک آمریکایی دید و نوشت! این هم منصفانه تر و هم شیعه وارانه تره خواهد بود!
    چقدر کتب زیادی هست آن هم از نویسندگان آمریکایی که آمریکا را چنان به باد فنا می دهند که شاید مشت های گره کرده ی ما که فریادی جز "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" و... ندارد،آنقدر نتواند موثر و مثمر حاصل باشد!
    دوست دارم آمریکا و اسرائیل را این چنین از قاب نگاه آنان که در آن بوده اند و دیده اند نقد کنم تا مایی که نبوده ایم و فقط شنیده ایم و البته تنها جنایت های آن را شنیده و صد البته دیده ایم!

    ممنون از حضورتون!
    سلام خسته نباشید خیییییییییییییییلی وبتون قشنگه ........ خیییلی زحمت می کشید ..........لطفا ادامه بدید
    پاسخ:
    سلام
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">