۳۰
فروردين
جسمت را به یکی می دهی و روحت را به کسی دیگر.می شوی دو آدم در یک بدن.آدمی که میان جسم و جانش فاصله هاست.فاصله ای که تنها مرگ می تواند هر دو را به هم پیوند دهد.و کاترین چنین موجودی است.دل در دارایی های ادگار دارد و با این وجود عاشق هیت کلیف! و سرانجام مال و منال او را اسیر عشقی ساده لوحانه و پوچ می نماید.خیلی زود همه چیز رنگ می بازد و جوهره ی واقعی خود را عیان می سازد.وصلت کاترین و ادگار بدترین ضربه را به هیت کلیف وارد کرده و او را به ورطه ی نفرت و انتقام می کشاند. و داستان در پیچ و تاب عشق و نفرت به پیش می تازد!
عشق هرگز نمی میرد
کاترین اولین قربانی انتخاب خود است.می شود مثل کسی که از همه جا رانده شده و از هم جا مانده باشد.نه ثروت برایش خیر کرد و نه به عشقی رسید.ادگار پس از کاترین دچار